امروز هم گذشت یه روز دیگه از روزهای بی تو بودن
هنوز از این روزای وحشتناک باقی مونده...
تنهای تنها میون این همه آدم سخته.
دلم میگیره وقتی بهش فکر میکنم
وقتی نگاه میکنم و تا فرسنگها کسی را پشت و پناهم نمی بینم
خسته شدم از این همه لبخند زورکی از این همه بهونه الکی
ای کاش یه ذره فقط یه ذره شهامت داشتم اونوقت واسه پنهون کردن بغض تو گلوم
سرفه نمی کردم و نمی گفتم مثل اینکه سرما خوردم
اونوقت دیگه بهونه اشکام رفتن ÷شه تو چشمم نبود
خسته ام از جواب دادن های دروغکی از اینکه به دروغ بخندمو اعلام رضایت بکنم تا کسی نفهمه روزگارم عالیه برای سوختن برای نابودی
کلمات کلیدی: